بین نماز ، وقت دعا گریه می کنی با هر بهانه در همه جا گریه می کنی
در التهاب آه خودت آب می شوی می سوزی و بدون صدا گریه می کنی
بایاد روزهای اسارت چه می کشی ؟ هرشب بدون چون وچراگریه می کنی
با یاد زلف خونی سرهای نی سوار هر صبح با نسیم صبا گریه می کنی
دیگر بس است چشم ترت درد می کند ازبس که غرق اشک عزا گریه می کنی
.................
یوسف رحیمی
.................